loading...
لقاء
محمد جواد ابراهیمی بازدید : 3 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

. دلیل از بین رفتن شادابی چهره

از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود برادرم حضرت عیسی (ع) وارد شهری شد دید مرد و زنی با یکدیگر نزاع می کنند عیسی (ع) پرسید : چرا دعوا می کنید ؟ مرد گفت : ای پیغمبر خدا این زن من است و بسیار زن خوبی است ولی من او را دوست ندارم و می خواهم از او جدا شوم . عیسی (ع) فرمود چرا می خواهی از او جدا شوی و چرا او را دوست نمیداری ؟ مرد گفت صورت او کهنه شده و طراوتی ندارد بی آنکه پیر شده باشد . حضرت عیسی (ع) به آن زن فرمود : دوست داری طراوت و تازگی صورت تو بر گردد ؟ عرض کرد بلی فرمود : وقتی چیزی می خوری کمتر از قدر سیری بخور چون هنگامیکه غذا در سینه ( معده) زیاد شود می جوشد و روح را کهنه می کند و تازگی آن را از بین می برد .

آن زن به دستور حضرت عیسی عمل کرد پس از آن شادابی چهره اش برگشت و محبوب شوهر خود گردید .

در روایتی نقل شده است : روزی حضرت عیسی (ع) با حوارییون از راهی گذر می کردند ناگاه به مردار گندیده سگی رسیدند حوارییون گفتند چقدر این سگ بوی بدی دارد و متعفن است . حضرت عیسی (ع) فرمود : این سگ چه دندانهای سفید و خوش آیندی دارد . ایشان با این سخن به حوارییون آموختند که در کنار بدی خوبی را نیز می توان دید.

در روایت دیگری نقل شده است روزی حضرت عیسی (ع) نشسته بود و به پیرمردی می نگریست که بیل در دست با كوشش بسیار زمین را برای کشت و کار می کند . آن حضرت عرض کرد خداوندا طول امل را از او بردار چون دعای آن حضرت مستجاب شد پیرمرد بیل را به زمین انداخت و خوابید. عیسی (ع) دوباره دعا کرد خداوندا طول امل را به او برگردان.

پیرمرد همان ساعت برخاست بیل را به دست گرفت و به کار پرداخت . حضرت عیسی (ع) از او پرسید چرا بیل را انداختی و دوباره آن را برداشتی گفت : در میانه کار به ذهنم رسید تا کی می خواهی کار کنی به این مرتبه از پیری رسیده ای و نمی دانی که از عمر تو چه مقدار باقی خواهد بود پس بیل را انداختم و خوابیدم . اما دوباره به ذهنم رسید تا زنده ایم معیشتی می خواهیم . پس برخواستم و به کار پرداختم .

به سند معتبر از نبی اکرم (ص) نقل شده است : حوارییون به عیسی بن مریم (ع) عرض کردند : ای روح الله با چه کسی هم نشینی کنیم ؟

فرمود با کسی بنشینید که دیدار او خدا را به یاد شما آورد و گفتار او بر آگاهی شما بیافزاید و عمل او شما را به آخرت علاقه مند کند .

نبی اکرم (ص) فرمود : روزی حضرت عیسی (ع) از کنار قبری گذشت که صاحب آن را عذاب می کردند سال بعد از کنار همان قبر گذشت ولی دیگر صاحب آن را عذاب نمی کردند . عیسی (ع) به خداوند عرض کرد : خداوندا سال پیش از کنار این قبر گذشتم صاحبش را عذاب می کردند ولی امسال عذاب برداشته شده بود سبب این امر چیست ؟ به آن حضرت وحی رسید ای روح الله صاحب این قبر فرزندی داشت چون به سن بلوغ رسید صالح شد و راهی از راههای موحدان را برای ایشان اصلاح کرد که عبورشان از آن آسان باشد همچنین یتیمی را نزد خود جای داد پس او را برای آنچه فرزند او کرد آمرزیدم .

نبی اکرم (ص) فرمود : روزی عیسی (ع) به یحیی گفت اگر کسی در حق تو صفت بدی را بگوید که در تو باشد بدان آن گناهی است که به یاد تو آورده است . پس از آن گناه توبه و استغفار کن اگر هم در حق تو گناهی را که در تو نباشد بگویند بدان آن حسنه ای است که برای تو نوشته شده است . بی آنکه رنج و سختی بکشی .

روزی حضرت عیسی (ع) برای انجام کاری رهسپار محلی گردید سه تن از اصحابش نیز با او هم سفر شدند در میانه راه به سه خشت طلا رسیدند که بر سر راه افتاده بود . حضرت به اصحاب خود گفت : این طلاها مردم را خواهد کشت . همین که  کمی پیشتر رفتند یکی از اصحاب پیش آمد و عذر خواست و گفت که کاری دارد و مرخص شود و برگردد چند گامی دیگر که رفتند دومی و سومی نیز همین بهانه را آوردند و جدا شدند .

هر سه برگشتند تا خشتهای طلا را بردارند دو نفر از آنها به سومی گفتند تا ما اینها را جمع می کنیم تو برو و طعامی برای همه ما بخر و بیار . او رفت و غذایی خرید آنگاه زهری درون آن ریخت تا آن دو نفر را بکشت و خود همه طلاها را فرا چنگ آورد . از سوی دیگر آن دو نیز با یکدیگر نقشه کشیدند که چون او باز گشت او را بکشند و خود طلاها را تصاحب کنند وقتی او برگشت آن دو نفر برخواستند و او را کشتند سپس از طعامی که وی آورده بود خوردند و هر دو مردند. هنگامی كه حضرت عیسی (ع) از كار خود برگشت، دید هرسه مرده اند. آنان را به امر خدا زنده کرد و گفت نگفتم که این خشت ها مردمان بسیاری را خواهد کشت ؟

ورام ابن ابی فراس می گوید : عیسی (ع) به حوارییون فرمود : ای گروه حوارییون من دنیا را برای شما به رو بر زمین انداختم و شما را از دنیا جدا کردم پس چنان نباشد که پس از من دوباره او را از زمین بلند کنید و به آن علاقه مند گردید زیرا از پستی دنیاست که خدا را در آن نافرمانی کنند و معصیت خداوند در آن انجام شود و از پستی دنیاست که آخرت جز با واگذاردن آن به دست نیاید . پس دنیا را گذرگاه بدانید و آن را بازسازی نکنید و بدانید که اصل و ریشه هر خطائی محبت و دوستی دنیا است و چه بسا شهوتی که برای صاحبش اندوهی دراز به بار آورد.

 

از امام صادق ( ع) روایت شده است عیسی بن مریم به اصحاب خود فرمود برای دنیا کار می کنید در صورتی که بدون کار و عمل در دنیا روزی می خورید و برای آخرت کار نمی کنید با این که در آنجا جز از راه کار و عمل روزی ندارید .

وای بر شما ای دانشمندان بدکار مزد می گیرید ولی کاری انجام نمی دهید . نزدیک است که کار فرما کار خود را بخواهد و زود است که شما از این دنیا به تاریکی قبر بروید .

امام سجاد (ع) فرمود : عیسی بن مریم (ع) به حواریون فرمود: جز این نیست که دنیا مانند پل است پس از آن بگذرید و به آبادانی آن نپردازید .

امام رضا (ع) فرمود عیسی بن مریم (ع) به حواریون گفت ای بنی اسرائیل هنگامی که دین شما سالم بود بر دنیای از دست رفته خود تاسف نخورید . دنیا پرستان هنگامی که دنیایشان سالم است برای آن چه از دینشان رفته است تاسف نمی خورند .

 

حضرت عیسی مسیح (ع) به یاران خود فرمود :

به حق و راستی می گویم اگر دل های خود را با یاد مرگ نرم نکنید و به دشواری عبادت آن را هموار نسازید سنگین و سرکش می شود . خانه تاریک را چه سود می بخشد چراغی که در بامش روشن کنند در حالی که میان خانه تاریک و وحشتناک باشد . به همین ترتیب نور علمی که از دهان های شما بیرون آید و دلهای شما از آن بی بهره باشد به شما سودی نمی رساند پس بشتابید و در خانه های تاریک خود چراغ بر افروزید دل های سنگین و تیره خود را به نور حکمت روشن گردانید پیش از آن که زنگ گناهان بر آن ها بنشیند و از سنگ سخت تر شود چگونه می تواند بارهای سنگین بر دارد کسی که در بر داشتن آن ها از مردم یاری نجوید ؟ چگونه از گناهان سبک می شود کسی که آمرزش آنها را از خداوند نخواهد ؟

چگونه پاکیزه می شود جامه کسی که آن را بپوشد و نشوید ! چگونه از گناهان پاک می شود کسی که آن ها را به حسنات تکفیر نکند ! چگونه از غرق شدن نجات می یابد کسی که از دریا بدون کشتی گذر کند چگونه از فتنه های دنیا رهایی می یابد کسی که در عبادت نکوشد چگونه مسافر بی راهنما به منزل می رسد چگونه به بهشت می رسد کسی که مسائل دین خود را نداند ؟

چگونه به خشنودی خدا می رسد کسی که فرمانبرداری او نکند چگونه عیب روی خود را می بیند کسی که در آیینه نظر نکند چگونه دوستی با دوست خود را کامل می گرداند کسی که بعضی از آن چه را نزد خود دارد در راه او ندهد چگونه محبت پروردگارش را کامل می گرداند کسی که بعضی از آن چه را خدا روزی او قرار داده است به خدا قرض ندهد !

به راستی همان گونه که اگر کشتی در دریا غرق شود به دریا زیانی نمی رساند گناهان شما نیز از بزرگی خدا چیزی نمی کاهد و به او زیانی نمی رساند بلکه به خود زیان می رسانید همان گونه که نور آفتاب با استفاده ی مردم کاهش نمی یابد و همه از آن بهره می برند هر اندازه به بندگان خود بدهد از خزانه خدا چیزی کاسته نمی شود شما به روزی او زندگی می کنید و هر که شکر نعمت او کند خداوند نعمتش را افزون می گرداند .

امام صادق (ع) فرمود عیسی (ع) به اصحاب خود فرمود :

ای فرزندان آدم از دنیا به سوی خود بگریزید و دل هایتان را از آن بردارید زیرا شما شایسته آن نیستید و دنیا نیز شایسته شما نیست شما در آن نخواهید ماند و دنیا برای شما پایدار نمی ماند دنیایی است پر فریب و پر ماجرا فریب خورده کسی است که مغرور آن گردد و زیان کار کسی است که به آن دل ببندد و هلاک شونده کسی است که آن را دوست بدارد و بخواهد به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و از پروردگار بترسید، واهمه کنید از روزی که پدر مجازات پسر را نکشد و فرزندی به جای پدر مجازات نشود .

پدرانتان کجا هستند ؟ مادرانتان کجایند ؟ خواهران و برادرانتان کجایند ؟ فرزندانتان کجایند ؟ آنان را خواندند آنان نیز اجابت کردند و این جهان را بدرود گفتند با مردگان همنشین گشتند و در شمار هالکان در آمدند و از دنیا رفتند از دوستان جدا شدند و به آن چه از پیش فرستادند نیازمند گردیدند و از آن چه به جای نهادند بی نیاز گشتند تا به چه کسی پند داده شوید ؟ و تا چند جلوگیری شوید ولی خودداری نکنید و در بی خبری و سرگرمی باشید چرا از کسی که شما را آفریده است شرم ندارید با این که او نافرمان خود را به دوزخ تهدید کرده است و شما تاب آن را ندارید و فرمانبردارش را وعده بهشت و زندگی در فردوس اعلا داده است پس شما در رسیدن به بهشت با یکدیگر رقابت کنید و از بهشتیان باشید و نسبت به خود انصاف دهید و با ناتوانان و نیازمندان مهربان باشید از روی اخلاص به درگاه خدا توبه آرید بندگانی نیکوکار باشید نه پادشاهی ستمکار و فراعنه ای سرکش که در برابر خدایی که آنان را به مرگ در بند کرده است سر کشی می ورزند او جبار جباران پروردگار زمین و آسمان معبود پیشینیان و آیندگان و فرمانروای روز جزا سخت کیفر و دارای عذاب دردناکی است هیچ ستمکاری از دست وی در نرود و چیزی از او فوت نشود هیچ چیز بر وی نهان نماند و چیزی از او نهفته نگردد دانش وی همه چیز را شمارش کرده و به جایگاهش فرود آورد بهشت باشد یا دوزخ .

ای آدمی زاده ی ناتوان به کجا می گریزی از کسی که در تاریکی شب و روشنی روزت،تو را می جوید و در هر حالی از حالت ها تو را می طلبد؟ به خوبی تبلیغ کرد هر که پند داد و رستگار گردید و هر که پند گرفت .

شیخ مفید در کتاب اختصاص از امام صادق روایت کرده است  عیسی بن مریم (ع) فرمود من بیماران را مداوا کردم و به اذن خدا ایشان را شفا دادم . کور مادر زاد و شخص برص دار به اذن خدا بهبودی دادم و مردگان را زنده کردم ولی شخص احمق را نتوانستم اصلاح و درمان کنم

به آن حضرت گفتند : احمق کیست فرمود شخص خود پسند و خود رای کسی که هر فضیلت و بر تری را برای خود می بیند نه برای دیگران و همه جا حق را به خود می دهد نه دیگران این است احمقی که بهبودی و مداوایش ممکن نیست .

 حضرت عیسی (ع) فرمود خوشا به حال کسی که ترک کند شهوت حاضری را برای ثوابی که به او وعده کرده اند و ندیده است .

عیسی بن مریم (ع) فرمود:«سه ویژگی در مال است: یا از راه حرام کسب می کند که عقاب دارد یا از حلال کسب  و در غیر جایگاه مصرفش، خرج می کند که آن نیز عقاب دارد. یا این که از حلال کسب و در جایگاه مصرفش خرج می کند که اصلاح مال، او را به عبادت پروردگارش مشغول می سازد».

محمد جواد ابراهیمی بازدید : 2 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

دانشمندان معتقدند كه در زمان تولد تعداد مشخصی سلول های مغزی داریم كه به مرور با پیر شدن تعداد بسیار زیادی از آنها را از دست می دهیم. تحقیقات گسترده در این باره نشان داده اند كه سلولهای مغزی جدید در طول زندگی نیز برخلاف آنچه در گذشته تصور می شد، تولید می شوند و مغز در صورت استفاده هر چه بیشتر از آن ، قابلیت رشد و حجیم تر شدن را دارد. تحقیقات و مطالعات حاكی از آن است كه به عنوان مثال قسمتی از مغز رانندگان كه مربوط به كنترل نقشه یابی تصویری است، رشد بیشتری دارد. همچنین بخشی از مغز پیانیست ها و نوازندگان متبحر هم  كه كنترل و اداره موزیك را در اختیار دارد، حجم بیشتری  دارد. از طرف دیگر، تحقیقاتی كه اخیراً در این مورد انجام شده ، حاكی از آن است كه افرادی با مشغله های مهارتی بالا مانند : مهندسان و معلمان دارای سیناپس ( محل اتصال دو رشته عصبی به یكدیگر) های بیشتری هستند. سیناپس ها همان رابطین بین سلول های مغزی هستند كه به ذخیره سازی اطلاعات كمك می كنند.

شاید در آینده ای نزدیك پزشكان قادر باشند سلول های جنین را كه می توانند به هر نوع سلول های مورد نیاز تبدیل شوند، به مغز بشر تزریق كنند. به این طریق می توان بیماری هایی نظیر آلزایمر و پاركینسون ( بیماری تحلیل اعصاب ، لرزش دست یا پا ) را درمان نمود و برای افراد سالم نیز راهی باز كرد تا بتوانند با فكر سالمشان ارتباط برقرار كنند.

اما تا آن زمان برسد ممكن است فرصت فعلی از دست برود. پس می توانیم با استفاده از چند راه ساده توانایی سلول های مغزی را در حد ماكزیمم آن حفظ كنیم.

1 – با ورزش سلول های مغزی خود را به كار اندازید:

تحقیقات انجام شده نشان می دهند افرادی كه تمرینات فیزیكی انجام می دهند، سلول های مغزی بهتری را پرورش می دهند. دانشمندان در مطالعات مؤسسه تحقیقات بیولوژیكی دریافتند موش های بالغی كه تحت ورزش كردن قرار گرفته اند، سلول های جدید بسیاری را در قسمت هیپوكامپوس مغز خود (بخشی كه مربوط به یادگیری و حافظه است) كسب كرده اند. از طرف دیگر ثابت شده كه انجام حركات ورزشی دلخواه و مورد علاقه تأثیرات چند برابر نسبت به انجام یك سری حركات ورزشی مشخص دارد. این مطلب می تواند به این معنی باشد كه راهی بیابید تا از ورزش كردن لذت ببرید ، نه این كه فقط مجبور به انجام آن باشید. به این طریق هم باهوش تر می شوید و هم شادتر زندگی می كنید.

چه باید كرد؟

یك ورزش را به طور مستمر انجام دهید. مانند: دو ماراتن، دویدن تفریحی و غیره ؛ یا این كه یك  یار در تمرین كردن برای خود در نظر بگیرید تا انجام حركات را جالب تر و ادامه كار را سهل تر كند. هیچكس نمی تواند به درستی مشخص كند كه چه مقدار ورزش برای سلول های مغز كافی و مناسب است، اما در مورد موش ها حدود 4 تا 6 مایل پیاده روی در روز مؤثر بوده است.

2 – ذهن خود را ورزش دهید:

تنها تمرینات فیزیكی نیست كه به رشد سلولهای مغزی كمك می كند، شما نیز مانند راننده ها یا پیانیست ها می توانید با استفاده از سلول های مغز و وادار كردن آنها به كار در زمینه های مختلف، از مغز بخش های گسترده و متفاوتی بسازید. یافتن راههای ساده در استفاده از توانایی مغزی می تواند به رشد و ترمیم سلولهای عصبی و دندریت ها (انشعاب هایی از سلول ها كه اطلاعات را دریافت كرده ، به جریان انداخته و در جهت درست مصرف می كنند) به میزان زیادی كمك كند. درست مانند یك ورزش مخصوص در بدنسازان كه به رشد و كار افتادن ماهیچه ها و عضلات تحتانی بـِلا استفاده كمك می كند . راههای مشخص و درست فكر كردن و دوره كردن كلمات قبلاً یاد گرفته شده می تواند عمل بخش های غیر فعال مغز را بهبود بخشد و آنها را به كار اندازد.

چه باید كرد؟

مزه ها و بوهای جدید را تجربه كنید. كارهای جدید انجام بدهید. مثلاً از راههای جدیدی برای رفتن به سركار استفاده كنید. به جاهای جدید سفر كنید . هنرهای شخصی و جدید خلق كنید. رمان های داستایوفسكی را مطالعه كنید. یك كمدی جدید  بنویسید. بخصوص، سعی كنید تمام كارهایی را تجربه كنید كه به هر طریق شما را وادار می كنند از تمام روش های فیزیكی و روحی دیرینه و یكسان قبلی خود فاصله بگیرید و چیزهایی جدید و ناشناخته را تجربه كنید.

3 – غذاهایی مانند ماهی مصرف كنید:

روغن های امگا – 3  كه در گردو، دانه كتان و به خصوص ماهی كشف شده است ، جزو مواد غذایی سالم و بدون ضرر برای قلب هستند. به علاوه، تحقیقات اخیر نشان داده اند كه این دسته از روغن ها به عنوان تقویت كننده های مغزی نیز شناخته شده هستند و این به دلیل كمك آنها به سیستم انتقال خون است كه اكسیژن را به مغز انسان پمپ می كند. همچنین این مواد عمل كلیه اجزاء سلول های اطراف مغز را بهبود می بخشند. این نشان می دهد چرا افرادی كه به مقدار زیاد ماهی مصرف می كنند، كمتر در معرض ابتلا به فشارهای عصبی، از دست دادن تمركز و كم حافظه شدن هستند. دانشمندان ثابت كرده اند كه اسیدهای چرب اصلی برای رشد مناسب مغز در كودكان بسیار ضرورت دارند ، به همین دلیل امروزه آنها را به فرمول های مواد غذایی مورد استفاده كودكان می افزایند. امكان این امر وجود دارد كه شما نیز با مصرف مناسب این روغن ها، هوش ، استعداد و موقعیت ذهنی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید.

چه باید كرد؟

استفاده حداقل سه وعده غذای ماهی مانند سالمون ، ساردین ، ماكرل و تـُن  شروع خوبی خواهد بود. ماهی هایی كه در محیط های آلوده به مواد شیمیایی خطرناك رشد كرده اند، می توانند بسیار خطرناك باشند و اثرات بدی در بدنتان به جای بگذارند بنابراین از مصرف ماهی هایی مانند: اره ماهی ، ماهی های درنده، كوسه ماهی ها و نیز هر نوع ماهی دیگری كه به هر طریقی در معرض آب هایی با آلودگی بالا بوده اند ، حذر كنید. البته تمام انواع ماهی ها كه به طور مشخص عاری از تركیبات شیمیایی مانند جیوه و یا هر نوع سم و مواد خطرناك دیگری می باشند نیز می توانند به جای موارد مذكور مصرف شوند. علاوه بر این می توانید آنها را با روغن های گردو و تخم مرغ هایی كه به طور ویژه تولید می شوند و حجم بالایی از روغن های امگا را در خود دارند ، بپزید. همچنین از دانه های كتان و غلات و حبوبات در سالاد خود استفاده كنید. این نكته مهم را فراموش نكنید كه با وجود این كه دانه های مختلف ایمن و سالم هستند ولی مصرف زیاد روغن دانه كتان  می تواند  خطر ابتلا به سرطان پروستات را افزایش دهد.

4 – مصرف چربی زیاد را متوقف كنید.

آیا چربی ها قادرند شما را كند ذهن كنند؟ در تحقیقات انجام شده در دانشگاه تورنتو، موش هایی كه در معرض یك رژیم غذایی با 40% چربی قرار گرفتند، مهارت های ذهنی خود را در زمینه های مختلف از دست دادند. مانند حافظه ، هوشیاری و تشخیص فاصله و نیز یادگیری قوانین. این مشكلات ، زمانی كه در رژیم غذایی چربی های اشباع به كار گرفته شدند، بیشتر و بدتر شد ( لازم به ذكر است چربی های اشباع در گوشت و محصولات لبنی بسیار فراوانند). این تحقیقات دو دلیل عمده را خاطر نشان می كنند: 1 – این كه چربی می تواند میزان اكسیژن رسانی خون را كاهش داده و كلاً جریان خون غنی از اكسیژن را كـُند كند . در این صورت به مغز به میزان كافی اكسیژن نمی رسد و 2 – می تواند موجب كند شدن متابولیسم گلوكز شود كه نوعی قند مورد نیاز برای تغذیه و كارایی سلول های مغزی می باشد.

چه باید كرد؟

گوشت بی چربی مصرف كنید، مواد لبنی كم چربی به كار ببرید. ماهی ، لوبیا و كلاً بـُنشن (حبوبات ) زیاد مصرف كنید. شما می توانید بدون نگرانی تا 30% از كالری روزانه خود را به شكل چربی دریافت كنید. ولی توجه داشته باشید بیشتر مقدار آن بایستی از ماهی های مذكور، روغن های طبیعی مثل روغن زیتون ، دانه های گیاهی و روغن طبیعی مانند گردو و فندق، كسب شود. هر كاری می خواهید بكنید ولی تا حد امكان از مصرف روغن های متداول و مورد مصرف در پخت غذاهای حاضری پرهیز كنید.

5 – از مصرف نوشیدنی های الكلی بپرهیزید.

مصرف نوشیدنی های الكلی سبب از بین رفتن تدریجی حافظه، زمان عكس العمل بدن و توانایی های دستی و ذهنی مثلاً ضربه زدن و نشانه گیری هدف در انواع و اقسام بازی ها می شود. تحقیقات روی موش ها نشان داده اند كسانی كه الكل مصرف می كنند، در مقایسه با سایر افراد  دارای سلول های مغزی جدید كمتری در هیپوكامپوس خود هستند. این امر نشان می دهد كه الكل و نوشیدنی های الكل دار نه تنها موجب تخریب سلول های مغز می شوند، بلكه از ترمیم و رشد مجدد آنها نیز جلوگیری می كنند.

چه باید كرد؟

یك یا 2 لیون نوشیدنی مخصوص مانند ماءالشعیر كه سرشار از ویتامینB است جایگزین بسیار مناسبی است.

 چنانچه به تمام موارد مذكورعمل كنید، انتظار نداشته باشید یك شبه تبدیل به یك دانشمند شوید. ولی می توانید انتظار داشته باشید كه هوشتان كمی بیشتر شود ، خلاق تر شوید و هر روز از انرژی بدنی بالاتری بهره مند گردید. همچنین می توانید  بقیه دوران عمر خود را بدون از دست دادن توانایی همیشگی تان با آرامش سپری كنید.

محمد جواد ابراهیمی بازدید : 1 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

بایزید گفت: «مرید را حلاوت طاعت دهند، چون بدآن خُرَّم شود، شادی او حجابِ قرب او گردد». و گفت: «کمترین درجه عارف آن است که صفات حق در وی بود».

و گفت: بعد از ریاضات چهل ساله شبی حجاب برداشتند. زاری کردم تا راهم دادند. خطاب آمد که :«با کوزه یی که تو داری و پوستینی، تو را بار نیست». کوزه و پوستین بینداختم. ندایی شنیدم که :«یا بایزید! با این مدعیان بگو که : بایزید بعد از چهل سال مجاهده و ریاضت با کوزه یی شکسته و پوستینی پاره پاره، تا نینداخت، بار نیافت. شما با چندین علایق که به خود باز بسته اید و طریقت را دانه دام هوای نفس ساخته، کلّا و حاشا! که هرگز بار نیابید».

و گفت: سی سال بود تا من می گفتم : چنین کن و چنین ده. چون به قدم اول معرفت رسیدم، گفتم: الهی! تو مرا باش و هر چه خواهی کن». و گفت :«یک بار به درگاه او مناجات کردم و گفتم : کیف السلوک الیک؟( سلوک به سوی تو چگونه است) ندایی شنیدم که : ای«بایزید! طلق نفسک ثلثا، ثم قل: الله». نخست خود را سه طلاق ده، و آن گاه حدیث ما کن.

و گفت:«چهل سال روی به خلق آوردم و ایشان را به حق خواندم و کس اجابت نکرد. روی از ایشان بگردانیدم و به حضرت رفتم. همه را پیش از خود آنجا دیدم». یعنی عنایت حق، در حق خلق بیش از عنایت خود دیدم. آنچه می خواستم، حق تعالی به یک عنایت آن همه را پیش از من به خود رسانید.

و گفت:« از بایزیدی بیرون آمدم، چون مار از پوست. پس نگه کردم، عاشق و معشوق را یکی دیدم که در عالم توحید همه یکی توان دید». و گفت:«ندا کردند از من در من که : ای تو،من» ــ یعنی به مقام الفناء فی الله رسیدم ــ و گفت:«چند هزار مقامات از پس کردم، چون نگه کردم خود را در مقام حرف ِ الله دیدم » ــ یعنی به معنی الله که آن کنه است، راه نیست ــ و گفت:«حق ــ تعالی ــ سی سال آینه من بود. اکنون من آینه ی خودم» ــ یعنی آنچه من بودم نماندم. که من و حق شرک بود. چون من نماندم، حق ـ تعالی ـ آینه خویش است. این که می گویم که : اکنون آینه خویشم، حق است که به زبان من سخن می گوید و من در میانه ناپدید ـ و گفت:«سالها بدین درگاه مجاور بودم، به عاقبت جز هیبت و حیرت، نصیب من نیامد». و گفت:«به درگاه عزت شدم، هیچ زحمت نبود. اهل دنیا به دنیا مشغول بودند و محجوب، و اهل آخرت به آخرت، و مدعیان به دعوی، و ارباب طریقت و تصوف قومی به اکل و شرب و قومی به سماع و رقص، و آنها که متقدمان راه بودند و پیش روان سپاه، در بادیه حیرت گم شده بودند و در دریای عجز غرق گشته.

و گفت:«توبت از معصیت یکی است و از طاعت هزار». ــ یعنی عُجب در طاعت بتر از گناه ــ و گفت: «کمال درجه عارف سوزش او بود در محبت».

 

محمد جواد ابراهیمی بازدید : 3 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)




ماه نیمه شعبان، دامن فرا می چید و چون عابری بی مركب، عرصه آسمان راترك می گفت. هاله ماه، همچون مروارید اشك، از چشم آسمان بر سینه فلق می غلتید. لحظاتی بعد، در و دیوار سامرا، نقاب شب را به كناری می زد و سپیده سحرگاهان، پیشانی روشن اش را بر ریگزارهای ساكت صحرا می سایید. دروازه سحر اندك اندك باز می شد و جهان با شروع صبحی مبارك، شكوه دیگری به خود می گرفت. هنوز نغمه و نیایش سحرگاهی به پایان نرسیده بود كه در یكی از خانه های گلین شهر، كودكی به دنیا آمد كه او نیز بی درنگ، با زمزمه موحدانه صبح همنوا شد. پدر در حالی كه شكر و شادی در چشمانش موج می زد، فرمود: «حمد و سپاس خدای را كه عمرم بخشید تا جانشینم را- كه از من است و در صورت و سیرت شبیه ترین مردم به رسول خداست- ببینم. خدایش در پرده ستر نگاه می دارد و سپس ظاهر می شود و زمین را از عدالت پر می كند آن چنان كه از ستم پر شده است.»
و بدین ترتیب، در آن سپیده دم، شگفت انگیزترین ولادت بر دامان زمین نقش بست و مهدی(عج)؛ آن طفل موعود، پس از چند لحظه، غیبت هفتاد و چهار ساله خود را آغاز كرد و دستی قادر در آستین غیب فرو رفت و از آن پس، چشم انتظاری آدم و عالم آغاز شد.
آنك ای نازدانه نرگس! از آن غیبت مقدر، روزگار درازی است كه می گذرد و ما هر جمعه، چشم راه نشین خود را با سوزن صبر به قدمگاه مشرقی ات می دوزیم و همه جاده های دور و نزدیك را، به صبح جمعه می رسانیم تا جان سرشار از انتظارمان را، به لحظه ظهور ذوالفقار شما برسانیم و با یاد غروب غصه های زینب سلام الله علیها دستی بر یالهای ذوالجناح تان بكشیم.
سالار سبزپوش دل! سالهاست كه بر تخته سنگ صبوری نشسته ایم تا صبح پیشانی شما، از پشت غبار غیبت برآید و چشم منتظران، به جاروب مژگان، خاك غریبی از پیراهنتان بروبد و غبار نعلین شما را، به باران اشك بشوید. اما چه كنیم كه غروب جمعه ها، بی حضور نرگس چشم شما از راه می رسد و عطر عبایتان را، در غربت ما كه به درازای غیبت شماست، می پراكند. آقا! حكایت انتظار ما امروزی نیست. این داغ، پیش از آن كه گل وجود شما در دامان نرگس، به ناز بشكفد و باز روزی دیگر، در غنچه راز غائب شود، بر پیشانی ما نشسته بود. ما وارث اندوه كوفه و كربلاییم، ما چشم به راه رقص ذوالفقار و شیهه ذوالجناحیم.
ای سوار صبح ظهور! بیایید كه دیگر دیر است. دیر از آن رو كه جانمان را دیگر تاب تحمل دوری شما نیست. بیایید و نگاه قبیله انتظار را، از سر راه بردارید. آقا! شما دعا كنید، كه دعای فرج بر زبان شما خوش تر است.
میلاد مبارک باد

محمد جواد ابراهیمی بازدید : 3 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)




فضیلت سوره یسَّ


 از مفاتیح الجنان  از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه هر كه سوره یس را بخواند بواسطه رضاى خداى ، بخشد خداى عزّوجلّ او را و میدهد به او اَجْر چنانكه گویا خوانده قرآن را دوازده نوبت و هر بیمار كه خوانده شود نزد او سوره یسَّ نازل مى شود به عدد هر حرفى از آن ده فرشته پیش او، صف مى زنند و جهت او استغفار مى كنند و در قبض روح او حاضرند و مشایعت جنازه او مى كنند و نماز بر او مى كنند و در وقت دفن او حاضرند و هر بیمارى كه بخواند این سوره را در سَكَرات مرگ یا نزد او بخوانند مى آید رضوان خازن بهشت با یك شربت از آب بهشت و به او مى دهد پس او مى آشامد و مى میرد سیراب و مبعوث مى شود سیراب و محتاج نمى شود به حوضى از حوضهاى پیغمبران تا وقتى كه داخل بهشت مى شود و او سیراب است و منقول است كه سوره یسَّ به صاحبش مى رساند خیر دنیا و آخرت را و دفع مى كند از او بلاى دنیا و هَوْلْهاى آخرت را و دفع مى كند هر شرّى را و روا مى كند جهت او هر حاجتى را و هر كه بخواند این سوره را برابر بیست حجّ است براى او و هر كه بشنود جهت او باشد هزار نور و هزار یقین و هزار بركت و هزار رحمت و از او بیرون مى آورد هر كوفتى را .

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقولست كه هر كه در قبرستان درآید و سوره یسَّ بخواند خداى عزّوجلّ عذاب اموات را تخفیف دهد و جهت او باشد به عدد ایشان حسنات و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است كه هر كه سوره یسَّ را در روز بخواند مرزوق و محفوظ است تا شب و هر كه پیش از خواب در شب بخواند موكّل سازد خداى عزّوجلّ بر او هزار فرشته كه حفظ كنند او را از شرّ هر شیطان رجیم و از هر آفتى و اگر بمیرد در آن روز خداى تعالى او را داخل بهشت سازد، الخبر.


فضیلت سوره الرّحمن


از حضرت صادق علیه السلام منقول است كه فرمود مگذارید خواندن سوره الرّحمن را بدرستى كه او در دل منافقان قرار نمى گیرد و مى آید از نزد خداى عزّوجلّ در روز قیامت در صورت آدمى در بهترین صورتى و خوشترین بوئى تا آنكه مى ایستد نزد خداى تعالى در جایى كه نزدیكتر از آن نیست به خداى تعالى پس مى گوید خداى عزّوجلّ به آن كه كیست آنكه قیام مى نمود به امر تو در حیات دنیا و مداومت مى كرد در خواندن تو پس او مى گوید یا ربّ فلان و فلان پس سفید مى شود رویهاى ایشان ، پس مى گوید به ایشان كه شفاعت كنید هر كس را كه مى خواهید پس شفاعت مى كنند تا حدّى كه كسى نمى ماند كه اراده شفاعت جهت او داشته باشد كه شفاعت نكند پس خداى عزّوجلّ مى گوید به ایشان كه داخل بهشت شوید و هرجا كه مى خواهید ساكن شوید و از حضرت صادق علیه السلام منقول است كه هر كه بخواند سوره الرّحمن را و هر جا كه بخواند ((فَبِاَىِّ الاَّءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ)) بگوید ((لابِشَىْءٍ مِنْ الاَّئِكَ رَبِّ اُكَذِّبُ)) پس اگر در شب بخواند آنگاه بمیرد شهید مرده و اگر در روز بخواند آنگاه بمیرد شهید مرده .


فضیلت سوره واقعه


نقل است كه عثمان بن عفّان به عیادت عبداللّه بن مسعود رفت در مرضى كه به آن فوت شد به او گفت كه از چه شِكوه دارى گفت از گناهان خود گفت چه چیز میل دارى گفت رحمت پروردگار خود گفت جهت تو طبیب طلب نكنم گفت طبیب مرا بیمار كرده گفت امر نكنم كه به تو عطیّه بدهند گفت در وقتى كه احتیاج داشتم به من ندادى الحال كه مستغنیم مى دهى گفت آنچه مى دهم جهت دختران تو بوده باشد گفت ایشان را به آن حاجتى نیست جهت اینكه من ایشان را امر كردم بخواندن سوره واقعه و من شنیده ام از حضرت رسول صلى الله علیه و آله كه مى گفت هر كه بخواند سوره واقعه را در هر شب نمى رسد به او پریشانى هرگز و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقلست كه هر كه بخواند سوره واقعه را هر شب پیش از آنكه بخوابد ملاقات كند خداى عزّوجلّ را در حالتى كه روى آن شخص چون ماه باشد در وقت تمامى آن و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست كه هر كه مشتاق باشد به بهشت و به وصف بهشت سوره واقعه بخواند.


فضیلت سوره جُمعه


از حضرت صادق علیه السلام منقول است كه واجبست بر هر مؤ من هرگاه شیعه ما باشد كه بخواند در نماز شب جمعه سوره جمعه وَ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الاَْعْلى و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین و هرگاه این را به عمل آورد چنانست كه گویا عمل رسول خدا صلى الله علیه و آله را بجا آورده و ثواب و جزاى او بر خداوند عزّوجلّ بهشت است .


فضیلت سوره تبارك


از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است كه هر كه بخواند سوره تَبارَكَ الَّذى بِیَدِهِ الْمُلْكُ در مكتُوبه پیش از آنكه بخوابد پیوسته در امان خداى تعالى خواهد بود تا داخل صبح شود و در امان خداى تعالى خواهد بود روز قیامت تا داخل بهشت شود و قطب راوندى از ابن عبّاس نقل كرده كه مردى خیمه زد بر روى قبرى و ندانست كه آن قبر است پس خواند سوره تَبارَكَ الَّذى بِیَدِهِ الْمُلْكُ را پس شنید صَیحه زننده اى را كه گفت این سوره مُنْجِیَه است پس این مطلب را به حضرت رسول صلى الله علیه و آله عرض كرد آن حضرت فرمود آن سوره نجات دهنده است از عذاب قبر.


فضیلت سوره النَّبَاء


شیخ صدوق از امام جعفر صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود هر كه بخواند سوره عَمَّ یَتَسآئَلُونَ را از سال بیرون نشود كه زیارت كند بیت اللّه الحرام را هرگاه مداومت كند بر آن در هر روز و شیخ طبرسى در مجمع البیان از اُبىّ بن كعب روایت كرده كه حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود كه هر كه بخواند سوره عَمَّ یَتَسآئَلُونَ را سیراب فرماید حقّ تعالى او را از شراب سرد در روز قیامت و بدانكه در روایات اهل بیت علیهم السلام وارد شده كه نَباءعظیم ولایت است و آنكه حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نَباء عظیم است ((هُوَ النَّبَاءُ الْعَظیمُ وَ فُلْكُ نُوحٍ * وَ بابُاللّهِ وَانْقَطَعَ الْخِطابُ)).


فضیلت سوره اعلى


شیخ صدوق از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده كه هر كه سوره سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الاَْعْلى را در فریضه یا نافله بخواند در روز قیامت به او گویند كه از هر درى از درهاى بهشت كه مى خواهى داخل شو.


فضیلت سوره والشّمس


در مجمع البیان از اُبىّ بن كعب از حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل كرده كه كسى كه سوره وَالشَّمْسِ را بخواند گویا تصدّق داده هر چه كه بتابد بر آن شمس و قمر.


فضیلت سوره قدر و زلزله


از حضرت صادق علیه السلام منقول است كه هر كه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ را در نماز فریضه بخواند منادى از جانب پروردگار او را ندا كند كه خدا گناهان گذشته تو را آمرزید عمل از سرگیر و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله مروى است كه هر كه چهار مرتبه اِذا زُلْزِلَ را بخواند مثل آن كسى است كه همه قرآن را خوانده .


فضیلت سوره عادیات


در خبر است كه هر كه مداومت بر خواندن آن كند با حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام محشور گردد.


فضیلت سوره كافرون و نصر و توحید و معوذتین


در احادیث بسیار وارد شده فضیلت خواندن سوره قُلْ یا اَیُّهَا الْكافِروُن در نمازهاى فریضه و نافله و آنكه خواندن آن رُبع قرآن است و سوره توحید ثلث قرآن است و خواندن سوره نصر در فرایض و نوافل سبب نصرت بر اعداء است و آنكه چون شخص از منزل خود بیرون رود معوذتین را بخواند چشم بد به او ضرر نرساند و كسى كه در خواب ترسد در وقت خواب این دو سوره را با آیة الكرسى بخواند.

محمد جواد ابراهیمی بازدید : 3 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)
امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله عليها, روح الـلـه المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدايـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الـله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الـلـه العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض) که پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نايل آمـده بـود بـه ايـران بازگشت و در خمـيـن ملجأَ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـالـيكه بيـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئـيهايشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسير خمـيـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهيـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزيدند تا قاتل قصاص گرديد
بديـن ترتبيب امام خـميـنى از اوان كـودكى با رنج يـتـيـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است و همچنيـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـويى شجاع و حق‌جـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .

هجرت به قم، تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی

اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحـمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينى نيز رهـسپار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتيد حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بيان ) نزد مرحوم آقا مـيـرزا محمـد علـى اديب تهرانـى و تكميل دروس سطح نزد مرحـوم آيه الـله سيد محمد تقـى خـوانسارى, و بيشتر نزد مرحـوم آيه الـله سـيـد عـلى يثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعيـم حـوزه قـم آيـه الـله العظمى حاج شيخ عبدالكريـم حايرى يزدى ـ رضـوان الـلـه عليهـم نام برد .
پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نـتيجـه رسـيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـيـم حـوزه عـلمـيـه عازم قـــم گـرديـد. در اين زمان, امام خمينـى به عـنـوان يـكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحب راى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعظـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـيت و فـقـه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستـيـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فـقيه بازگـو نمود.

امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام

روحيه مبارزه و جهاد در راه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادى و تربـيت و محيط خانـوادگى و شرايط سـيـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ايـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـيـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ايـشان از يكـسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه يـافـته است و در ســـال 41و1340 ماجراى انجمـنهاى ايالـتى و ولايـتى فرصـتـى پـديـد آورد تا ايـشان در رهبـريت قـيام و روحـانيـت ايـفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتـيـب قـيـام سراسرى روحانيت و ملت ايـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ويـژگـى برجستـه يعنى رهـبرى واحد امام خمـيـنى و اسلامـى بـودن انگـيـزه ها و شعارها و هدفهـاى قيام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـويـن مـبارزات مـلـت ايران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى گردید امام خمـيـنـى خاطـره خـويـش از جنـگ بيـن المـلل اول را در حاليكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنين ياد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بـيـن المللـى را يادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتـيـم در خـمـيـن, مـن آنجا آنهـا را مى ديـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـديـم در جـنـگ بيـن المـلـل اول. حضـرت امام در جايى ديگر با ياد آورى اسامى بـرخى از خوانيـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نواميـس مردم مى پرداختند مى فـرمايد : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـوديـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـيـهـا بــوديـم و خـودمان تفنگ داشتيـم و مـن در عيـن حالى كه تـقـريـبا شـايـد اوايـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ايـن سنگـرهايى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اينها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند, آنجا مى رفـتـيــم سنگرها را سركشـى مى كرديـم. كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاريخـى و غـير قابـل خـدشـه بـوسيله انگليـسها حـمايت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاريه پايان بخشيد و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوايـفـى خـوانيـن و اشـرار پـاركنـده را محدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان ديكتاتـورى پديد آورد كه در سايـه آن هـزار فامـيـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ايـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهايى عهـده دار نقـش سابق خوانين و اشرار گرديد .
در چنين شرايطـى روحانيت ايران كه پـس از وقايع نهـضـت مشروطيت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگليسى از يكـسو و دشمـنی‌هاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى ديگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـوديت خـويـش بـه تكاپـو افـتاد. آيه الـلـه العظمى حاج شيخ عـبدالـكريـم حايرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ايـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـميـنى كه با بـهـره گيرى از استعداد فـوق العاده خـويـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علميه را در خـميـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكيـم موقعيت حـوزه نـو تاسيـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته اين حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آيـه اللـه العظمى حايرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهـديد مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جويى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـيـه قـم را آيات عـظـام :
سيد محمد حجت, سيد صدر الديـن صدر و سيـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه عليهـم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهـم گرديد. آيه الله العظمى بروجردى شخصيت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشين مناسبـى براى مـرحوم حايرى و حفـظ كيان حـوزه بـاشـد. ايـن پيشنهاد از سـوى شاگردان آيـه الـلـه حايرى و از جمله امام خـمـيـنـى به سرعت تعقيب شـد. شخص امام در دعـوت از آيـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطـير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمينـى كه با دقـت شـرايط سياسـى جامعه و وضعـيـت حـوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خـويش را از طريق مطالـعه مـستمر كتب تاريخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آيـه الـلـه مـدرس تكـميل مى كرد دريافـته بـود كه تـنها نقـطـه امـيـد بـه رهـايـى و نجات از شـرايط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطيت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پديد آمده است, بيدارى حوزه هاى عـلمـيـه و پيش از آن تضـميـن حيات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانيت مـى بـاشـد.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با هـمـكارى آيـه الـلـه مـرتضـى حايـرى تهـيـه كرد و بـه آيـه الـلـه بـروجردى پـيشـنهاد داد. ايـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مـورد اسـتقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لايحه انجـمـنـهاى ايالتى و ولايتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن, سوگـند به قرآن كريـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كانديـداها تغيير مـى يافت در 16 مهـر 1341 به تصـويب كـابـيـنـه اميـر اسـد الـلـه علـم رسيـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى ديگر بـود.
حذف و تغيير دو شـرط نخـست دقـيـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهايـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نـيـز اشاره شد پـشتـيـبـانى شـاه از رژيـم صهـيـونيـستـى در تـوسعه مناسبات ايران و اسرائـيل شرط حمايـتهاى آمـريـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پـيـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائـيت در قـواى سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـى بخشيد. امام خمـيـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علمـيـه در ايـن شـرايـط بـسيـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـای سرگـشـاده اعـتـراض آمـيز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمايـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمـيـنـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود. در يكـى از ايـن تلگرافها آمده بـود :
اينجانب مجددا به شما نصيحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهيد واز عواقب وخـيـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلميـن و تخـلف از قانـون اساسی بـترسيد وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نـيـنـدازيد و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقيـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بديـن ترتـيـب ماجراى انجـمنهاى ايـالـتى و ولايـتـى تجربـه اى پيروز و گرانقدر براى ملت ايران بـويژه از آن جهـت بـود كـه طى آن ويـژگـيـهـاى شخصيتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شايسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها, فـشـار آمريكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه يافت. شـاه در ديـماه 1341 اصـول ششگانه اصلاحات خويـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمينى بار ديگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جويى دوباره فراخواند .
با پيشنهاد امام خمينى عـيـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلامـيه حضـرت امام از انـقـلاب سـفـيـد شاه بـه انقـلاب سـيـاه تعـبـيـر و هـمـسـويـى شـاه بـا اهـداف آمريكا و اسرائيل افـشا شده بود . از سـوى ديگـر, شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ايـران بـراى انجام اصلاحات آمـريكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمـيـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفـيـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسيار گران مى‌آمد .
امام خمـيـنى در اجـتماع مردم, بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنايات و هـم پـيـمان بـا اسـرائـيـل ياد مـى كـرد و مـردم را بـه قـيام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـرورديـن 1342 شديـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فرورديـن 42 ) اعلامـيـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى يعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تأثير شگـفت پـيـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبـيـنـش كه تا مرز جانـبازى پيـش مـى رفت را بايـد در هـمـيـن اصـالت انـديشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحريـم مراسـم عـيـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـريكـا اصـرار مـى ورزيـد و امام خـمـيـنى بر آگاه كردن مردم و قـيـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فرورديـن 1342 آيـه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگـرافـهـايى بـه علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كيان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ايـن تهـديـدها, پاسخ تلگـراف آيـه الـلـه العـظـمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تاكيـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .
امام خميـنـى در پيامـى( بـه تايخ 12 / 2 / 1342 ) به مناسـبـت چهـلـم فاجعـه فـيـضـيـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائيل غاصب تـاكيد ورزيد وپيمانهاى شـاه و اسـرائيل را محكـوم كرد .

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسـيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهـايت اسـتفاده را در تحـريك مردم بـه قيام عـليـه رژيـم مستبد شاه به عمل آورد.
امام خمينى در عـصـر عاشـوراى 13 خرداد سال 1342شمسى در مـدرسه فيضـيـه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد.
در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمـيـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نصیحت مى كـنم دسـت بـردار از اين كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن مـيل ندارم كـه يـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند... اگر ديكـته مى دهند دسـتت و مى گـويند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن.... نصـيحت مرا بـشـنـو... ربط ما بـيـن شـاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرائـيـل حرف نزنـيـد... مگر شاه اسـرائـيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قـيـام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگيـر و سـراسـيـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد. صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگيرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد.
نزديكترين نديم هميشگى شاه، تيمـسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبـده ترين ماموريـن سـياسى و امـنيـتى آمريكا براى سركـوب قـيام و هـمچنيـن از سراسـيمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ايـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضـيح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند.
امام خمينـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد.
با دستگيرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قيام ظاهرا سركوب شد. امـام خمـينى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـويان، با شهـامت و اعلام ايـنكه هـيـئـت حاكمه در ايـران و قـوه قضائيه آنرا غـير قـانـونـى وفـاقـد صلاحـيت مـى داند، اجتـناب ورزيـد. در شامگاه 18 فـرورديـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فـيـضـيـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود. اوليـن سالگـرد قـيام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مـشتـرك امام خمـيـنـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علمـيه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمـينـى در 4 آبـان 1343 بـيانـيـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنـيا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ايـران و مـلـل مسلمـيـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـريكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است... آمـريكـاست كه از اسـرائيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرائيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون، ايران را در آبان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد.
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمـيـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود.حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نيروهاى امـنـيـتى مـستقيما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا يك فـرونـد هـواپـيـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوريـن امـنيـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعـيـد امـام را بـه اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علی رغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكـست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركيـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.

تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند. امام خمينى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زيارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت 13 ساله امام خمـينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديـتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنـيها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن روياروی بـلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرايط مبارزه در ايـن سالها بـه تلخى تمام ياد كرده است. ولى هـيچـيـك از ايـن مصـائب و دشـواريها نـتـوانـست او را از مـسيــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد.
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فـقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت. حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد.
امام خمينـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پيك‌هايى بـه ايران، ارتباط خويـش را بـا مـبارزيـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قـيام 15 خـرداد فـرا مى خواند.
امام خمينى در تمام دوران پـس از تـبـعـيد، علی رغـم دشواريهاى پديد آمـده، هيچگاه دست از مبارزه نـكـشيـد، وبـا سخنـرانيها و پيامهـاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت.
امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفـتـح فـلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خويش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در همين مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد.
اوايل سال 1348 اختلافات بـيـن رژيـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايـرانـيان مقيـم اين كشـور را در بـدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بـعث بـسـيار كوشيد تا از دشمـنى امام خمـيـنى با رژيـم ايـران در آن شرايط بـهـره گيرد.
چهار سال تـدريس، تلاش و روشنگرى امام خمـيـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينـك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيـشمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق، لبـنان و ديگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمينى را الگـوى خويـش مى دانستند.

امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 - 1350)

نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدا اقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيـش آمـده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرايط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد، مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهـاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهبى و سياسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژيم بودند.
شاه در ادامه سياستهاى مذهـب ستيز خود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مـبدا هجرت پيامـبـر اسلام بـه مبدا سلطنت شاهان هخامنشى تغـيير داد. امام خمينى در واكنشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايـه شاهنشاهـى داد. تحريـم اسـتفـاده از ايـن مبدا موهـوم تاريخى هـمانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقـب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد.

اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم

امام خمينـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـايت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند.
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمـينى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهـبى ايران بـود. امام خمـينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفـيـه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى تـوهـيـن آمـيـز عـليـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ايـن مـقـاله، بـه قـيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدند. شاه علی رغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند.
او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را به عنوان تنها راه باقـيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا بـه كـودتاى نظامـى ارزيـابـى مى كرد.

هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس

در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نـيـويـورك تصـمـيـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران، عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد.
روز 12 مهر ،امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گـفـت. دولت كويـت با اشاره رژيـم ايـران از ورود امـام بـه ايـن كـشـور جلوگـيـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم بـه هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهـر ايشان وارد پاريس شدند.
و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانـيـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مامـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالـيـت سـياسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ايـشـان نيز در واكـنـشــى تنـد تصـريح كـرده بـود كه ايـنگونـه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ايـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد.
امام خمـيـنى در ديـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابـينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند.

بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید

اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامـهـايى به مردم ايران گـفـته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتـيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـيـاورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد. استقبال بـى سـابـقـه مـردم ايـران چنـان عـظـيـم و غـيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعـتـراف شـده و مستـقـبـليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند.

رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران

امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود. سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش ، فـرا مـى رسيد. او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
شگفت آنكه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم             سالها مى گذرد حادثه ها مى آيد
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـيا كرده بـود. بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد. در ساعات آخر ، طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است ، بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد. هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.
مـردم ايـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اين چنيـن ضجه كـنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بـديـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـايمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمريكايى و غربـى را از سرزمينشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احــيا كـرده بــود ، مسلمـيـن را عــزت بـخـشـيـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شيـطانـى دنـيا ايستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مـى شـد. مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دينـى خـود و منادى اسلام راستيـن را از دست داده بـودند.
شايـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ايـن مفاهيـم نيستنـد ، اگـر حالات مردم را در فيـلمهاى مـراسـم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگينـى ايـن حادثه تاب تحمـل نيـاورده و قـلبـشان از كار ايستـاده بـود را بشنـوند و پيكرهايى كه يكـى پـس از ديـگرى از شـدت تـاثـر بيهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعـيت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فيلمها و عكسها ببيننـد، در تفسير ايـن واقعيتها درمانده شوند.
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد، مشكلـى نـخواهند داشت. حقيقـتا مردم ايران عاشق امام خمينى بـودند و چـه شعار زيبا و گـويايى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه:
عشق به خمينـى عشق به همه خوبيهاست.
روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشكيل گرديـد و پـس از قرائت وصيتنامه امـام خمينى تـوسـط حضرت آيـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيـم طـول كشيد ، بحث و تبـادل نظر براى تعييـن جانشينـى امام خمينـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چنديـن ساعت سـرانجام حضرت آيـه الله خامنه اى ( رئيـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمينـى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از يـاوران قيـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام درهمـه فـراز و نشيبها در جـمع ديگـر يــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ايـن رسالـت خطير بـرگـزيده شد. سالها بـود كه غـربيـها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام مايـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند.
اما هـوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خـبرگان و حمايـت فـرزنـدان و پيـروان امـام همه اميدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پايان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمينـى در پهـنه اى وسيعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود. مگر انديشه و خـوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 68 ميلونها نفر از مردم تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـريـن بـار با پيكر مطهر مـردى كه بـا قيـامش قـامت خميـده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستـم استـوار كرده و در دنـيا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثرى از تشريـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چيز، بسيجى و مردمى وعاشقانه بـود. پيـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه ميليـونها نفـر از جمعيت مـاتـم زده چـون نگينى مى درخشيد. هر كس به زبان خويـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ريخت. سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جميعت سياهپوش بود.
پـرچمهاى عزا بـر در و ديـورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـى رسيـد. شـب كـه فـرا رسيـد هزاران شمع بياد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بـيابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد. خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود.
فرياد يا حسيـن بسيجيان كه احساس يتيمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سينه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورايـى كرده بـود. بـاور اينـكـه ديـگر صداى دلنشيـن امام خمينـى را در حسينيه جماران نخـواهند شنيد ، طاقتـها را بـرده بـود. مـردم شـب را در كـنار پيـكـر امـام بـه صبـح رسانيدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خــرداد ، ميلیونها تـن به امامت آيه الله العظمـى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.
انبـوهى جمعيت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـينى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ايـن حماسـه در مـراسـم تشييع پيكر امام ، از شگفـتيهاى تـاريخ اسـت. خـبرگـزاريهاى رسمـى جهـانـى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليـون نفر و جمعيت حاضـر در مــراسـم تشـييـع را تا 9 ميليـون نفر تخميـن زدند و ايـن در حالى بـود كه طى دوران 11 ساله حكومت امام خمينى به واسطه اتحـاد كشـورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه ديـگـر آنـان ، مردم ايـران سخـتيها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدریج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اين چنيـن نشـد. نسل پرورش يـافـته در مكتب الـهى امام خمينى به ايـن فرمـوده امام ايـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاريها و جان نثـاريها ومحروميتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفيـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نيافت ، طـى اطلاعيه هاى مـكرر از راديـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هايشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد. براى مسئوليـن تـرديـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان ديگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفـين بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـايـى از اين مـراسـم بـوسـيـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدين سان رحلت امام خمينـى نيز همچـون حياتـش منـشأَ بيـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كـه او حقيـقت بـود و حقيقت هميشه زنـده است و فناناپذير.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 6
  • بازدید کلی : 99